نمونه دادخواست مطالبه خسارت معنوی
دعاوی مطالبه خسارت معنوی در نظام حقوقی ایران با چالش هایی مواجه است و در رویه قضایی استحکام نیافته است. به طور کلی اگر بخواهیم یک تقسیم بندی عملی از دعاوی خسارت معنوی ارائه دهیم، دو حالت ذیل وجود دارد :
۱- خسارت معنوی لطمات روحی و روانی ناشی از صدمات جسمی که در آن دیه وجود دارد مثل خسارت معنوی ناشی از جراحی اشتباه بینی که دیه بینی به تنهایی افسردگی بیمار را جبران نمی کند و یا مطالبه خسارت روحی از قاتل فرزند علاوه بر دیه. این حالت در واقع از مصادیق دعاوی مطالبه ضرر و زیان ناشی از جرم است.
۲- خسارت معنوی لطمات روحی و روانی ناشی از صدمات غیر جسمی که دیه در آن وجود ندارد (اعم از این که ضرر و زیان ناشی از جرم باشد یا نباشد) مثل تهمت و نشر اکاذیب، حبس غیر قانونی، قرار بازداشت موقت در شکایت کیفری واهی، پاره کردن عمدی یا غیر عمدی اثر هنری یک هنرمند و افسرده شدن او، محروم ماندن از حضور در جشن فارغ التحصیلی بخاطر تاخیر در پرواز، افشای اسرار پزشکی بیمار و …
همچنین شیوه جبران خسارت معنوی نیز خود دو حالت دارد :
۱- شیوه های مالی و از طریق پرداخت پول که نحوه ی محاسبه آن پیچیده و محل بحث های حقوقی مفصل است.
۲- شیوه غیر مالی همچون از الزام به عذرخواهی در روزنامه و امثالهم.
اکنون با توجه به تقسیم بندی خسارت معنوی و شیوه های جبران خسارت معنوی، می توان گفت که دعاوی مطالبه خسارت معنوی در دادگاه های ایران در دو جا با چالش مواجه است :
۱- مطالبه خسارت معنوی در مواردی که دیه هم وجود دارد. طبق تبصره ۲ ماده ۱۴ قانون جدید آیین دادرسی کیفری، پرداخت خسارت معنوی شامل جرائم موجب تعزیرات منصوص شرعی و دیه نمی شود. فلذا با توجه به قید (پرداخت)، باید قائل شد که جبران خسارت معنوی از طریق شیوه های غیر پولی حتی در جرائم دیه ای و منصوص شرعی بلامانع است.
البته قبل از تصویب قانون آیین دادرسی کیفری جدید نیز در اصل امکان مطالبه خسارت معنوی جرائم دیه ای تردید وجود داشت. چرا که خسارت مازاد بر دیه قابل مطالبه نیست خصوصاً که معنوی هم باشد!! در پرونده مشهور هموفیلی ها، دادگاه حقوقی بدوی تهران حکم به پرداخت خسارت معنوی علیه وزارت بهداشت و سازمان انتقال خون ایران صادر نمود، ولکن این قسمت حکم در مرحله تجدیدنظر به دلیل این که خسارت مازاد بر دیه شرعی بود، نقض گردید.
۲- شیوه جبران خسارت معنوی از طریق پول. در این حالت در اصل امکان جبران خسارت معنوی تردیدی نیست فقط در جبران از طریق ارزیابی پولی آن تردید است.
بحث دیگر که باید تاکید نمود اینکه خسارت معنوی را نباید با خسارت فوت منفعت یا عدم نفع ناشی از خدشه به اعتبار که یک زیان مادی است، اشتباه گرفت. به طور مثال تاجری که به دلیل نشر اکاذیب رقیب خود، اعتبار وی بر باد رفته و کار و کاسبی وی کساد شده است و مطالبه خسارت مطرح می نماید، این خسارت میتواند در واقع خسارت فوت منفعت و عدم نفع (کاهش درآمدهای مسلم عرفی وی) باشد نه خسارت معنوی. فلذا در دعاوی همچون ماده ۸ قانون مسئولیت مدنی که بیان می دارد (کسی که در اثر تصدیقات و انتشارات مخالف واقع به حیثیت و اعتبار و موقعیت دیگری زیان وارده آورده، مسئول جبران آن است) باید دقیقاً تفکیک شود که منظور خواهان مطالبه خسارت معنوی است و یا خسارت عدم نفع و فوت منفعت. چرا که این ماده هر دو نوع خسارت را در بر می گیرد.
اکنون بعد از این مقدمه، یک نمونه دادخواست مطالبه خسارت معنوی از نوع صدمات غیر جسمی را ذکر می کنیم :
خواسته :
مطالبه خسارت معنوی لطمات روحی و روانی و حیثیتی ناشی از شکایت کیفری واهی خوانده از خواهان با جلب نظریه کارشناس رسمی دادگستری و خبره مربوطه و پزشکی قانونی و کارشناس روانشناسی و بالینی علی الحساب و فعلاً مقوم به ۲۱ میلیون تومان به انضمام کلیه خسارات دادرسی.
ادله و ضمائم : دادنامه های کیفری برائت – مدارک کارگزینی و بازخرید – مدارک افت تحصیلی – تقدیرنامه ها – تحقیقات محلی – مستندات قرار بازداشت موقت در بازداشتگاه.
ریاست محترم دادگاه حقوقی تهران
با سلام؛ احتراماً به استحضار می رساند :
اینجانب سابقاً کارمند رسمی سازمان خوانده بوده ام و ۲۵ سال سابقه خدمت شرافتمندانه داشته ام. متاسفانه در سال ۱۳۹۱ خوانده بدون دلیل و مدرک، با طرح اتهام واهی و کذب به اینجانب، شکایت کیفری اختلاس از اینجانب مطرح نمود که در نهایت اینجانب طی دادنامه صادره از شعبه … دادگاه تجدید نظر استان تهران تبرئه گردیدم.
اما بواسطه شکایت کذب و واهی خوانده، اینجانب از کار برکنار و اخراج شدم و به مدت دو ماه بازداشت موقت بودم و در جامعه و بین خویشاوندان و همسایگان و حتی خانواده نیز بی آبرو و بی اعتبار شدم و مجبور به ترک محل شدم و در دوره کارشناسی ارشد افت تحصیلی نمودم و تمام این سال ها به جای رسیدگی به امور خانواده و کسب رزق و ادامه تحصیل، وقت و انرژی اینجانب در دادگاه و پاسگاه مصروف شکایت واهی خوانده گردید و بدین جهت لطمات حیثیتی و شرافتی و معنوی و روحی و روانی و عاطفی زیادی به اینجانب وارد گردید که خوانده علاوه بر جبران خسارات مادی حقوق و مزایای معوقه، ملزم به پرداخت خسارت معنوی به اینجانب نیز می باشد.
همان گونه که مستحضر هستید خسارت معنوی در نظام حقوقی ایران پذیرفته شده است و دارای مستندات قانونی متعدد میباشد از جمله اصل ۱۷۱ قانون اساسی و مواد ۱ و ۲ و ۹ و ۱۰ قانون مسئولیت مدنی و ماده ۱۴ قانون آیین دادرسی کیفری و تبصره ۱ آن که به صراحت ضرر معنوی را تعریف نموده است. همچنین طبق ماده ۲۵۵ قانون آیین دادرسی کیفری نیز اشخاصی که در زمان تحقیقات دادسرا بازداشت می شوند و حکم برائت تحصیل می نمایند، میتوانند از دولت مطالبه خسارت مقرر در ماده ۱۴ این قانون نمایند و در ماده ۱ آیین نامه اجرایی جبران خسارت ناشی از بازداشت ناظر بر این ماده مصوب ۹۵/۱۰/۱ رئیس قوه قضاییه نیز به خسارت معنوی تصریح شده است که ملاک این ماده نیز نشان می دهد امکان مطالبه خسارت معنوی در نتیجه شکایت کیفری واهی وجود دارد.
در رویه قضایی نیز آرایی در خصوص جبران ضرر معنوی و ارزیابی آن به خسارت پولی صادر شده است از جمله رای پرونده مشهور هموفیلی ها علیه وزارت بهداشت و سازمان انتقال خون ایران صادره از شعبه اول دادگاه حقوقی تهران که به موجب آن نهادهای مذکور در قبال شاکیان محکوم به ۲۰ درصد دیه کامل بابت ضرر معنوی گردیدند و در مواردی هم که در محاکم تجدید نظر خسارت معنوی پذیرفته نشده است، بخاطر ممنوعیت خسارات مازاد بر دیه شرعی بوده است در حالی که در این پرونده موضوع دریافت دیه منتفی است.
علیهذا نظر به مراتب فوق و با توجه به جمیع اوضاع و احوال موجود و استفاده از نظرات کارشناسی و پزشکی و روانشناسی و با رویکردی به مبانی پرونده های مشابه در حقوق داخلی خصوصاً پرونده مذکور و نیز حقوق خارجی در مبحث ارزیابی پولی خسارت معنوی، در نهایت بر اساس نظریه قضایی دادگاه طبق ماده ۳ قانون مسئولیت مدنی، صدور حکم به شرح خواسته را استدعا دارم.
با تشکر و احترام