در برخی موارد یک شخص ملک خود را به دیگری با صلح نامه عادی منتقل می نماید. دعوای الزام به تنظیم سند رسمی صلح املاک و اموال غیر منقول مورد اختلاف دادگاه ها است. در هر صورت در دادگاه هایی هم که پذیرفته شده است باید دعوای تنفیذ صلحنامه عادی و یا اثبات عقد صلح (حسب مورد) و الزام به تنظیم سند رسمی توامان و همزمان مطرح گردد و عدم طرح یک خواسته موجب قرار رد دعوا است و این دو خواسته لازم و ملزوم یکدیگر هستند که در این خصوص ما در مقاله ی نمونه لایحه تنفیذ صلح نامه و مقاله خواسته های مرتبط با یکدیگر توضیح داده ایم.
البته اگر دعوای الزام به تنظیم سند رسمی بر اساس مبایعه نامه باشد، نیازی به طرح خواسته ی مقدماتی تنفیذ مبایعه نامه نیست. علت این که در مورد صلح نامه و هبه نامه عادی باید تنفیذ آن (و یا اثبات عقد صلح حسب مورد) را نیز بخواهیم، بخاطر ملاحظات مواد ۴۷ و ۴۸ قانون ثبت اسناد و املاک است.
متن دادخواست صلح نامه عادی
در این جا یک نمونه دادخواست تنفیذ صلح نامه عادی و الزام به تنظیم سند رسمی صلح را ذکر کرده ایم که این دعوا در ابتدا در شعبه ۲۱۴ دادگاه حقوقی تهران رد می گردد و سپس در شعبه ۵۵ دادگاه تجدید نظر استان تهران قرار عدم استماع نقض و دادگاه بدوی مکلف به رسیدگی ماهیتی به تنفیذ صلح نامه عادی می گردد :
خواسته : صدور حکم بر تنفیذ صلح نامه عادی مورخ … و {و یا اثبات عقد صلح حسب مورد} و الزام خواندگان (وراث مصالح) به تنظیم سند رسمی صلح شش دانگ پلاک ثبتی … مقوم به … ریال به انضمام کلیه خسارات دادرسی.
ریاست محترم دادگاه حقوقی تهران
با سلام؛ احتراماً به وکالت از خواهان به استحضار می رساند :
۱/ مرحومه … در زمان حیات به موجب صلح نامه عادی مورخ ۲۵/۷/۱۳۹۱ شش دانگ ملک تحت مالکیت خود از یک منزل مسکونی به پلاک ثبتی … فرعی از ۱۲۶ اصلی بخش ۱۱ تهران را به خواهان (دخترش) منتقل نموده و آقای … نیز کاتب و شاهد این صلح بوده است.
قرار رد دعوی تنفیذ صلح
۲/ سابقاً خواهان جهت احقاق حق خود به موجب پرونده کلاسه بایگانی … در شعبه ۲۰۷ دادگاه حقوقی تهران در خصوص الزام خواندگان به تنظیم سند رسمی طرح دعوا نموده که به موجب دادنامه شماره ۹۵۰۴۰۶ به این استدلال که صلح املاک طبق ماده ۴۷ و ۴۸ قانون ثبت می بایست با سند رسمی تنظیم شود، منتهی به قرار عدم استماع دعوا می گردد. خواهان از دادنامه مذکور تجدیدنظرخواهی نموده که به دلیل ثبت اعتراض در خارج موعد قانونی، قرار رد دادخواست تجدیدنظر صادر و قطعی می گردد. ولکن در حال حاضر قرار صادره اعتبار امر مختومه را ندارد و دادگاه محترم فعلی کاملاً مستقل از نظر دادگاه بدوی و تجدیدنظر قبلی می تواند به دعوای خواهان رسیدگی ماهوی نماید.
مستند قانونی تنفیذ صلح
۳/ صلح نامه عادی مورد استناد خواهان، مطابق ارکان صحت عقد در ماده ۱۹۰ قانون مدنی و موازین شرعی و به نحو صحیح منعقد گردیده است و در پرونده قبلی وراث با طرح ادعای واهی اکراه مصالح، به اصالت آن نیز اقرار نموده اند. فلذا صلحنامه دارای وصف (صحت) و (اصالت) می باشد.
با توجه به عمومات قانون مدنی و فقه امامیه و موازین شرعی، هیچ گاه عقد صلح در نظام حقوقی کنونی ایران علیرغم تصویب قانون ثبت، در شمار عقود تشریفاتی درنیامده تا تنظیم سند رسمی شرط صحت آن باشد و بر این اساس متصالح می تواند آثار صلح و تعهدات قانونی مصالح از جمله اجرای تکلیف ماده ۴۶ و ۴۷ قانون ثبت را از مصالح یا وراث وی مطالبه نماید. ماده ۲۷۷ قانون آیین دادرسی مدنی نیز که تاریخ تصویب آن موخر بر قانون ثبت است، صراحتاً (عقد صلح) را با یک شاهد به ضمیمه سوگند قابل اثبات می داند.
قابل استناد بودن صلحنامه در برابر خود مصالح
۴/ فلذا صلحنامه عادی صرفاً در برابر اشخاص ثالث به عنوان دلیل مالکیت قابل استناد نیست ولکن در برابر خود مصالح یا وراث وی قابل استناد است و متصالح می تواند تعهدات قانونی مصالح از جمله تنظیم سند رسمی را مطالبه نماید.
۵/ در این راستا احکامی نیز از دادگاه های بدوی و تجدید نظر (پیوست دادخواست) در خصوص دعوای تنفیذ هبه نامه عادی و الزام وراث واهب به تنظیم سند رسمی (که حکم آن با حکم صلحنامه عادی در ماده ۴۷ قانون ثبت یکسان است) اصدار گردیده که موید دعوای خواهان است.
۶/ با توجه به این که دعوا علیه وراث میت می باشد، خواهان حاضر به ادای سوگند استظهاری (دعوا بر میت) طبق ماده ۲۴۴ قانون آیین دادرسی مدنی می باشد. همچنین با توجه به این که فقط یک نفر شاهد تنظیم صلح نامه بوده است، خواهان جهت تکمیل نصاب شهود (دو مرد عادل) و اثبات دعوا طبق ماده ۲۷۷ قانون آیین دادرسی مدنی، سوگند تکمیلی نیز ادا می نماید. (یک شاهد مرد به ضمیمه ی یک قسم خواهان)
دعاوی تنفیذ صلح نامه عادی و الزام به سند
۷/ علیهذا نظر به مراتب فوق، صدور حکم بر تنفیذ صلح نامه عادی (به عنوان خواسته مقدماتی) و صدور حکم بر الزام خواندگان به تنظیم سند رسمی صلح (به عنوان خواسته ترافعی و اصلی) به انضمام خسارات دادرسی مورد استدعاست. ضمناً با توجه به اینکه خواندگان در حال انتقال ملک می باشند، صدور دستور موقت مبنی بر منع نقل و انتقال پلاک ثبتی فوق و اجرای آن قبل از ابلاغ را خواهشمند است.
آدرس ملک : تهران، اشرفی اصفهانی، خیابان ۲۲ بهمن، انتهای خیابان … پلاک …
مشخصات شاهد منفرد طبق بند ۶ ماده ۵۱ قانون آیین دادرسی مدنی :
آقای …. فرزند …. به نشانی ….
با تشکر و سپاس – خسرو صالحی – وکیل خواهان
سلام , مادر بنده ملکی رو خریدن که تمام قولنامه های اولیه موجود هست . امکان این هست که سند صلح عمری برقرار بشه اونم برای خونه ای که قولنامه دارد . و اینکه چه مدارکی لازم هست برای عقد سند صلح عمری
با سلام؛
صلح عمری با سند عادی در صورت وجود کلیه ارکان صحت عقود، صحیح است.
سلام وسپاس.پدروپدربزرگم زمینی باهم خریدری وبنا ساختن ولی سندشش دانگ بنام پدربزرگم خورده وتقسیم نامه تنظیم شده که زمین باهم خریداری وبناشده وسه دانگ متعلق به فرزندم میباشد.ضمنا تاریخ تقسیم نامه قبل از سند رسمی است.و۳۰سال بطورمشاع درتصرف پدرم بوده ایا وراث پدربزرگم وازنظر قانونی تقسیم نامه دارای اعتباراست.
با سلام؛
چون بعد از تقسیم نامه، سند شش دانگ به نام پدر بزرگتان تنظیم شده است، باید متن و مندرجات سند رسمی بررسی شود و این که سند با رضایت و توافق پدر شما به نام پدربزرگ شده یا خیر ؟ این ها همه در تفسیر اعتبار فعلی تقسیم نامه عادی سابق تاثیر دارد.
ممنون از اطلاعات عالی که در اختیارمون قرار میدید
تشکر
درود. دو سوال داشتم .
۱- آیا صلح عمری عادی مربوط به خانه از شخص حقیقی (مالک ) به شخص حقوقی به عنوان متصالح صحیح هست ؟
۲- درود. آیا در صلح عمری عادی یا سکنی مربوط به خانه حتما انتقال سند قطعی صورت بگیرد تا دارای اعتبار باشد ؟
باتشکر
با سلام؛
در صلح عمری، متصالح می تواند شخص حقوقی باشد و البته بر اساس عمر مصالح شخص حقیقی تنظیم گردد. صلح عمری با سند عادی در صورت وجود کلیه ارکان صحت عقود، صحیح است.
سلام پدربزرگم ۲قطعه ساختمان کلنگی قولنامه ای عادی و۱قطعه زمین قولنامه ای عادی را به صورت صلح واگذارنموده است با صحلنامه عادی خودش نیز درقید حیات هست میتوانم درخواست تنفیذ بدهم ممنون
با سلام؛
(تنفیذ صلح نامه عادی) و یا (اثبات عقد صلح) هر کدام حسب مورد باید بررسی شود چون اختلاف نظر است. در هر دو صورت دعوای الزام به انتقال سند رسمی صلح نیز باید مطرح گردد.
متوفی در زمان حیات خانه اش را به همسرش به طور شفاهی صلح می کند و تمامی ورثه هم شاهد بودند و اکنون پس از فوت هم ورثه در این صلح اختلافی ندارند. لکن از آنجا که یکی از ورثه بدهکار می باشد و بستانکار درصدد توقیف سهم الارث او می باشد، آیا لازم است به جهت اثبات این که این ملک جزء سهم الارث نمی باشد و پیش از فوت به همسر متوفی صلح شده است، دادخواست تنفیذ صلح شفاهی و الزام به تنظیم سند صلح به طرفیت وراث از طرف همسر متوفی طرح دعوا گردد؟
با سلام؛
اثبات عقد صلح نه تنفیذ
با سلام.شما در پاسخ یک دوست فرمودید که اامضای متصالج نباشه اشکالی نداره و میتونه ادعا کنه شفاهی بوده
مگر صلح عقد نیس؟مگه تطابق ایجاب و قبول شرط نیس؟مگر عقد وکالت استثنای این تطابق نیس؟
از نظر شما یه طرف امضا کنه قرارداد رو و طرف دیگر نه این عقد شکل کرده؟ظهور اراده در عقد کو پس؟
با سلام؛
پاسخ من به آن کاربر این متن بوده است :
((ضمناً امضا نداشتن متصالح بر سند اشکالی ندارد. همین که سند در یدش است، کاشف از انعقاد عقد صلح در همان زمان است. ممکن است ایجاب عقد کتبی و قبول عقد شفاهی باشد.))
بنده عرض کردم که در دست داشتن اصل سند، کاشف از قبول شفاهی است. امضاء موضوعیت ندارد بلکه قبول عقد موضوعیت دارد و قبول هم می تواند شفاهی باشد. بله اگر طرف مقابل ادعا نماید که قبول خارج از مدت متعارف بوده که بحث دیگری است.
باسلام. شوهر عمه بنده در اواخر عمرش یک قطعه زمین را به بنده صلح قطعی کردند(سند عادی).
این سند عادی در دفتر وکیل ایشون در حضور دو شاهد تنظیم شد. ایشون(مصالح) اثر انگشت را پای برگه مرقوم کردند چون در زمان تنظیم سند، دستشون از مچ تا قسمت شصت دست بدلیل ضرب‌دیدگی توسط آتل (مچ‌بند) بسته شده بود و شاهدین این موضوع را به عینه مشاهده کردند.
متاسفانه چند ماه بعد ایشون(مصالح) فوت میکنند. حالا وراث برای انتقال رسمی سند، شانه خالی میکنند و صلحنامه را قبول ندارند و ادعا میکنند که با توجه به عدم وجود امضا مصالح، این اثر انگشت پنهانی و در وضعیت بیماری در اواخر عمر مصالح از ایشان گرفته شده و صلحنامه سوری‌ست!!!
با توجه به اینکه در زمان عقد صلحنامه مذکور، بابت قبض و اقباض ، سند قطعه زمین از سوی مصالح در حضور شاهدین به همراه اصل صلحنامه امضاء شده تحویل اینجانب گردید و در صلحنامه هم قید شده که زمین و اصل سند و مدارک ثبتی قطعه زمین تحویل متصالح گردید. با این تفاسیر نظرتون بابت اثبات عقد صلح اینجانب چگونه است؟!! با تشکر از راهنماییتون
با سلام؛
اثبات عقد صلح خوبه با ادله ی استماع شهادت شهود و اماره قضایی تصرف متصالح بر اصل سند مالکیت. ضمناً ادعای صوری بودن صلح نامه به معنی اقرار ضمنی به اصالت آن است.
توضیحات ونمونه دادخواست عالی وواضح بود .ممنون
تشکر
مادری در سال۸۴ زمین کشاورزی خود را طی سند رسمی به دخترش انتقال داد.بعد از فوتش دیگر دختران با ادعای اینکه زمین در سال ۷۲ طی صلحنامه عادی بینشان تقسیم شده است مدعی مالکیت شدند. اما در صلحنامه عادی جای امضا متصالح خالیست و میگویند شفاهی قبول دارند.شهود هم امضا زدند ولی در برگه تاریخ درج نشده. البته زمین هم هیچ وقت در تصرفشان نبوده، یعنی تا زمان حیات مادر رمین در تصرف ایشان بوده. آیا میتوانند سند رسمی را باطل کنند؟
با سلام؛
اگر سبق تاریخ صلح نامه عادی با ادله دیگری همچون کارشناسی جوهر و شهود و تبادلات مالی و … اثبات گردد، خصوصاً با توجه به این که دارنده سند رسمی فعلی وراث خود مصالح هستند و چالش ماده ۶۲ قانون احکام دائمی توسعه کشور نیز وجود ندارد، لذا طرح دعوای اعلام بطلان انتقال بعدی و ابطال سند رسمی موخر مانع قانونی ندارد. ضمناً امضا نداشتن متصالح بر سند اشکالی ندارد. همین که سند در یدش است، کاشف از انعقاد عقد صلح در همان زمان است. ممکن است ایجاب عقد کتبی و قبول عقد شفاهی باشد.
سلام برای اعتبار بخشیدن به صلح نامه عادی باید حتما تنفیذ بشه ؟و اگر کسی از مصالح طلبکار باشه میتونه این مال صلح شده رو بخواد؟ و ملک صلح شده سند نداره قولنامه ای هست آیا نیاز به تنفیذ هست؟
با سلام؛
اگر ملک در نقاطی باشد که وزارت دادگستری ثبت اسناد را اجباری اعلام ننموده باشد، خیر
سلام .من یه دستنوشته برای صلح یه ماشین ازهمسرم دارم بدون تاریخ وپلاک ماشین چون هنوز سندنزده بودوقولنامش هم بخاطراینکه من مهریمااجرا گذاشته بودم به نام پدرش زده بودولی امضاواثرانگشت همسرم پایین این صلحنامه که نوشتیم هست میخواسم بدونم اعتباری داره ومتن دادخواستم برای حکم تنفیذ چی باشه؟ویجای دیگه هم تعهدداده بودبه نام کس دیگه ای نزنه من کدوم تعهدا را روکنم باچه عنوانی؟باتشکر
با سلام
ابتدا باید مالکیت همسرتون بر ماشین محرز باشد. صلح اموال منقول نیازی به خواسته ی تنفیذ ندارد و می توانید دعوای الزام به سند و تعویض پلاک و تحویل خودرو را علیه همسرتون و ید قبلی وی مطرح کنید. دادخواست رو بهتر است وکیل تنظیم کند.
جناب خسروی سوالی دارم ایا تمام مواردی که در لایحه دادخواست تنفیذ صلحنامه ذکر نمودید در مورد تقسیم نامه مال مشاع قابلیت استناد دارد؟
تقسیمنامه مال مشاع در واقع صلح حقوق میباشد؟
سلام؛
خیر قابل مقایسه نیست. متن دادخواست تنفیذ صلحنامه عادی از جنبه دادرسی و شکلی بیشتر بررسی شده است در حالی که ماهیت تقسیم نامه مال مشاع جنبه ماهوی دارد.